سلام ای غروب غریبانهی دل سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظههای جدایی خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن خداحافظ ای قصهی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بیمن تو را می سپارم به دل های خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد اگر روزگار این صدا را مگیرد
خداحافظ ای بر گ و بار دل من خداحافظ ای ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم خداحافظ ای نوبهار همیشه
http://www.semital.com/g.htm?id=27062
چشم های من
این جزیره ها
که در تصرف غم است
این جزیره ها که از چهار سو
محاصره است
در هوای
گریه های "نم نم" است...