آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 87 دی 8 , ساعت 7:57 صبح

نگاهت را بگیر و ناز کن با من
نیا روی زمین
رویا بمان
پرواز کن بامن
زمین آلوده گردان نگاه ماست
زیبایی در آن بسیار نا زیباست
میا منشین کنار من
نمی خواهم بگیرم دست نازت را
بدانم رمز و رازت را
همان قدیس باقی باش در قلبم
مکن ویرانه این قصر خیالم را
برای زندگی کردن همین غربت
همین حسرت مرا کافیست
دنیا سهم موجودات سود اندیش
مبادا دل بسوزانی برای من
نگاهت را بگردانی به روی من
همان یک لحظه دیدن عشق را در سینه سردم نشاند
عاشق شدم ، آواره ، می فهمی؟!
نیا ، نگذار عشقم مبتذل گردد !!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ