شنبه 89 اردیبهشت 4 , ساعت 1:58 عصر
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بـــریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهی بامی که پـــریدیم ، پریدیم
رم دادن صیــــد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمــــیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهی خــلد است
انگار که دیدیم نــــــدیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صـلای گل و گلشن
گر میوهی یک باغ نــچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غـــافل
هان واقف دم باش رسـیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسـم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]