سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]
 
شنبه 89 تیر 12 , ساعت 9:57 صبح

وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها می کشید

وقتی عطش طعم تو را
با اشکهایم می چشید

 من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود

آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود

 وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گِلی

چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی

 من عاشق چشمت شدم
شاید کمی هم بیشتر

چیزی در آنسوی یقین
شاید کمی همکیش تر

آغاز و ختم ماجرا
لمس تماشای تو بود

دیگر فقط تصویر من
در مردمک های تو بود



لیست کل یادداشت های این وبلاگ