یکشنبه 89 آذر 7 , ساعت 12:14 عصر
چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی، حس کنی که هنوزم دوسش داری!
چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همهی وجودت له شده!
چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی!
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونههاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوسش داری!
چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزاربار تو خودت بشکنی و اونوقت زیر لب بگی:
«گل من، باغچهی نو مبارک.»
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]