پنج شنبه 87 تیر 20 , ساعت 9:52 عصر
وقتی تو نیستی نه بودهای ما چنان که بایدند
و نه بایدها!
هر روز
دستان شکیبایی
به امید آمدنت
هزاران پنجره را رو به صبح گشوده اند
و من
که بذر صبر میپراکنم
در کوچه های اشک!
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]