سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب، کسی است که دوستی ندارد . [امام علی علیه السلام ـ در وصیّت خویش به امام حسن علیه السلام ـ]
 
دوشنبه 87 مرداد 21 , ساعت 10:18 عصر

یه چیزی دیروز نوشتم، حالا گم شده!!

نوشته بودم:

خیلی وقته که گوش دلم از زمزمه های عشق خالی مونده،

که البته تو اونقدر مهربونی که نامهربونی های منم با عشقت جواب دادی

ولی

این منم که دستِ سنگینِ سرنوشتِ سیاهم گوش دلم رو گرفته تا نشنوه...

منو ببخش...

به خاطر همه‏ی بدی هام

تنها خوبیِ زندگیم تویی..

دوستت دارم!


دوشنبه 87 مرداد 21 , ساعت 10:12 عصر

کاش مثل اون وقتا می دونستم هر لحظه داری چی کار می کنی، کی خوابیدی، کی بیدار شدی، الان در چه حالی ...

و هزار تا سؤال دیگه که روزی هزار بار سراغم میان و مثل آتیش قلبمو می سوزونن.

دلم گرفته، از این همه بدی کردن و بدی دیدن، از این همه بی اعتمادی، از این همه ...

دلم برای اون روزا که وقتی بهشون فکر می کنم مثل یه تصویر صاف و پاک و روشن از عشق می بینمشون، تنگ شده،

اون قدر تنگ شده که با اینکه هر دوتامون هستیم و عشق هست نباید زیاد دست نیافتنی باشه ولی هست!

دوستت دارم، تا آخرین لحظه‏ی عمرم.

.

.

.

به کس دگر نکنم نظر که دلم نگذارد....


شنبه 87 مرداد 19 , ساعت 6:23 عصر

درست از روزی که قول دادم دیگه ننوشتم!

ولی به خدا همیشه سر قولم هستم...

دوستت دارم!


یکشنبه 87 مرداد 13 , ساعت 3:14 عصر
قول میدم هر روز با هر احساسی که باشم یه چیزی اینجا بنویسم.
یکشنبه 87 مرداد 13 , ساعت 3:12 عصر

همیشه هر اتفاقی برام می افته تو ذهن خودم اونو برای یکی تعریف می کنم یا اینکه تو یه دفتر خیالی اونو می نویسم.

خیلی وقتا دلم می خواست که این دفتر واقعی بود و من همه‏ی احساساتم رو یه جا ثبت کرده بودم ولی از اونجایی که به جز خودم و کسی که کاملا مثل خودمه(!) هیچکس حرفامو نمی‏فهمه، ترس لو رفتن حسم و توبیخ شدن بخاطر اونا، منو از عملی کردن این آرزو منع کرده، تا اینکه این صفحه رو و ایده‏ی ایجاد اونو عزیزترین کسم بهم داد،

خیلی باهاش حال کردم ولی از اونجاییکه بازم دسترسی به اون همه جا و همه وقت امکانپذیر نیست بازم خیلی از حرفام یکبار برای همیشه تو گوش دل خودم گفته می شه و تموم...

مطمئنم روزی میاد که آدمای دانشمند (البته از نوع عاشق!) نرم افزار یا سخت افزاری بسازند که کاری که من می خوام برام انجام بده.

خدا رو چه دیدی! شاید یکی که داره رشته‏ی تعمیرات سخت افزار می خونه این کارو بکنه و بعنوان هدیه‏ی اولین سالگرد ازدواجمون اونو بهم بده...

دوستت دارم..

این جمله توی همه‏ی یادداشتهای مجازی من هست!


دوشنبه 87 تیر 24 , ساعت 8:32 صبح

و بار دیگر معجزه عشق با دستان هنرمند خویش چهره ای اعجاب انگیز از جاودانگی اش را بر پرده‏ی زندگی ما به تصویر کشید!

تو بهترینی،


شنبه 87 تیر 22 , ساعت 9:1 صبح
در خزان عمرم ای عشق تازه
نغمه هات به گوشم نوای سازه
با نگاه اول بر جان نشستی
کاش دل بیچارم این بار نبازه..............
کاش دل بیچارم این بار نبازه
زیر آواره زمانه خسته بودم
دل به هر آنچه پیش آید بسته بودم
نور امیدم شدی بر جان دمیدی
چه خوب آخر به فریادم رسیدی
شب های تنهایی به امیدت سحر شد
شب و روز و بهار و پاییزم هدر شد
حالا که یافتم تو را باید بدانی
تا هستی و هستم کنار من بمانی
تا هستی و هستم کنار من بمانی
ای نیاز با تو بودن خواهش من

ای دلیل بودن و آرامش من

ای تو پرواز من و اندیشه هایم

بی تو بودن مایه فرسایش من

جانمی  ایمانمی  من را تو در من آفریدی
زودتر می آمدی حالا چرا از ره رسیدی؟.........................
شعله شو آتش بشو یکسر بسوزان خاطراتم
هم نفس بر من برس افتاده ای در زیر پاتم
افتاده ای در زیر پاتم....................

در خزان عمرم ای عشق تازه
نغمه هات به گوشم نوای سازه
با نگاه اول بر جان نشستی
کاش دل بیچاره ام این بار نبازه
                کاش دل بیچاره‏ام این بار نبازه ......................


شنبه 87 تیر 22 , ساعت 8:28 صبح

ستاره ها نهفته
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من!

 


پنج شنبه 87 تیر 20 , ساعت 10:16 عصر

 میگن امشب شب آرزوهاست. تو تنهای آرزوی منی و چقدر قشنگه که امشبِ من به اسم توست! ...


پنج شنبه 87 تیر 20 , ساعت 10:1 عصر

خیلی وقته که غم تو کوچه‏ی زندگیمون خونه کرده و اجازه نمی‏ده شادی حتی از چند قدمی ما رد بشه!

خیلی وقته که خنده برامون آرزو شده!

خیلی وقته ....!

شادی رو با تو می خوام ، چون تنها شادی زندگیم تویی!

بیا و مثل یه نسیم خنک غبار غم رو از چهره‏ی تکیده‏ی من پاک کن،

بیا...

من بی تو هیچم،

چشمای من فقط نوری رو که از صورت تو منعکس می‏شه می‏بینن! به چشام نور بده،

 


<   <<   26   27   28   29   30      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ